روز ميلاد تو اي مهدي جان
همه جا اسم تو بود همه جا زمزمه روي تو بود
اس ام اس ها همه يا مهدي بود اکثر وبلاگ ها مژده آمدن مهدي بود
همه جا شربت و شيريني و نقل همه جا ذکر سلام و صلوات
چه عجب روز خوشي بود آن روز به کجا رفت چنين روز خوشي
اگر آن عشق فقط يک روز است آن نه عشق است چرا چون دل من گير تو نيست
روزهاي دگرم روز تو نيست اين قدم ها به سر کوي تو نيست
گوش و چشم و سخنم مورد تائيد تو نيست
اي دل خفته دگر خواب بس است شايد از مانده عمر تو فقط يک نفس است
تو بگو مانده به دنيا چه کس است ناگهان سر بدهند که گل چيده بس است
يا که عمر تو به سر آمده است يا که يار آمده است
گل تو پا بر جاست
همه اندوخته ات شاخه گليست يا که يک دسته گليست
که در آن لحظه که او مي آيد يک بهانست براي ديدار ...
هرکسي ميداند که در اندوخته چيست
آنکه حسرت به دلش باشد کيست
آنکه عمرش به سر آيد و بگويند که اندوخته تو خاليست.