شعر از خانم زهرا فراهاني است
ببخشيد که در يک مرحله ارسال نشد . لطفا از پايين به بالا بخوانيد
شعر به سه قسمت تقسيم شده است .
با تشکر سرنا
من چه سازم بي حضورش در بهار ؟/ بي حضورش چون روم در سبزه زار؟
عيد من با چشم او روشن شود / قلب من با مهر او گلشن شود
سبزه زارانم رداي سبز اوست/ غنچه بشکفته ام لبخند اوست
روز ميعادش بهار و عيد ماست/ هر کلام ناب او منشور ماست
اي خدا تکميل کن عيد مرا/شادي و عيد و بهار و سبزه را
منتي بگذار با تعجيل عشق/با حضور حضرت سردار عشق
نو بهاران را به نامش زنده کن/ديده ها با عشق او تابنده کن
بقيه شعر
هر گلي در نوبهاران کو شکفت/ از غم زيبا گل نرگس بگفت
سبزه و باغ و درخت و لاله زار / با زبان حال خود گريان و زار
بلبلان در سبزه زاران در نوا / العجل زيبا گل نرگس بيا
گريه ابر بهاري پر غم است / قطره هاي اشک گل در شبنم است
در ميان گريه و شور و نوا / در بهاران من چه سازم اي خدا؟
بي حضورش من چه گويم از بهار ؟
باز آمد نوبهار ديگري/ سبزه و باغ و چنار ديگري
باز شد گسترده باغ نوبهار/ تازه شد دلها در اين شهر و ديار
قلب من اما خدايا خسته است / بر لب درياي غم بنشسته است
اين بهاران يک گل نرگس نداشت/ در دل ما غنچه شادي نکاشت
بي حضورش من چه گويم از بهار ؟/ شادمان از گردش ليل و نهار؟