باز هم به میهمانی دعوت شدم. یک میهمانی باصفا...
در آستانه بهار و تحول طبیعت، این میزبانان به تحول روح و جان ما نظر دارند...
شهدا را می گویم، شهدای کربلای ایران...
شنیده ام که رسم نیک سفر راهیان نور را رهبر عزیز بنا نهاده، مثل همه رسم های خوب...
جای شما خالی، اوایل اسفند برای دومین بار راهی سرزمین نور شدم.
شهدا مبدأ تحولات بزرگی هستند، همه را مجذوب خود می کنند...
درد و دل همه را می شنوند، جواب می دهند، از میهمانان استقبال و پذیرایی می کنند...
به علم و عمل مرده ما جانی دوباره می بخشند، افرادی را سر مسیر زندگی ما می گذارند...
خلاصه ما هم دوست داریم آنها را بیشتر بشناسیم، از کتاب و مجله و نرم افزار استفاده می کنیم تا از آنها الگو بگیریم.
اما من گاهی فراموش می کنم که این شهدای عزیز، دانش آموزان و تربیت یافتگان مردی بزرگ بودند...
معلم آنها پیر خمین بود، همانگونه که معلم شهدای هسته ای امام خامنه ای است...
آنکه روح ایمان و جهاد و شهادت را در دل این چنین مردانی دمیده،
اولی به شناخت و الگوگیری و توسل و محبت است...
پس یادم نرود مانند شهدا امامم را بشناسم تا...
پ.ن: یکی از تلنگرهایم در این سفر این بود که به شناخت عمیق امام و رهبر برسم. ان شاءالله