سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برای دل، چیزی تباه کننده تر از خطا نیست . [امام باقر علیه السلام]


ارسال شده توسط منتظرالقائم در 90/11/29:: 10:4 عصر

در سال262ق بر حکیمه دختر امام جواد(ع) وارد شدم و از پس پرده با وی سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آن گاه حجه بن الحسن بن علی(ع) را نیز نام برد...

از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟

گفت: در پس پرده غیب است.

گفتم: پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟

گفت: به "جدّه" مادر امام حسن عسکری(ع).

سپس افزود: این دستور از سوی امام حسن عسکری(ع) و به پیروی از امام حسین(ع) صورت گرفته است. زیرا امام حسین(ع) در ظاهر برای حفظ جان فرزندش امام سجاد(ع) به خواهرش زینب کبری(علیها السلام) وصیت کرد و در نتیجه تا مدتی هر آنچه از امام زین العابدین(ع) صادر می شد، به حضرت زینب نسبت داده می شد تا امر پنهان باشد و حساسیت ها نسبت به امام سجاد(ع) کمتر شود.

  *این گفتگو را شیخ صدوق از احمد بن ابراهیم نقل کرده است.

در دوران سخت غیبت صغری، در روزهایی که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و می بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفی می شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکری(ع) است.

در این دوره گرچه امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیت های مورد اعتمادی همانند عثمان بن سعید عمری و پسرش محمد بن عثمان را به عنوان وکیل معرفی کرده بودند، به دلایلی از موقعیت مادر امام حسن عسکری معروف به "جده" استفاده شد و وی پناه شیعه معرفی گردید. از گفت و گوی احمد بن ابراهیم با حکیمه، بر می آید که پس از گذشت دو سال از رحلت امام حسن عسکری(ع) همچنان بسیاری از کارها به دست مادر امام حسن عسکری(ع) انجام می شده ولی در حقیقت از طرف حضرت حجت(ع) و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است.

*منبع این مطلب و همچنین "فایده امام غایب" : موعودنامه، مجتبی تونه ای


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط منتظرالقائم در 90/11/28:: 5:38 عصر

  "خداوند حضرت قائم را با سه لشکر یاری می دهد: فرشتگان، مومنان، ترس."

این حدیث از امام صادق(ع) است، در مورد بحث ترس، نشان دهنده این است که دشمن همیشه از نیروی ایمان می ترسد و یارای مقاومت در برابر این نیرو را ندارد. و این آیه قرآن را در ذهن تداعی می کند: «...فأتاهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرعب...» (سوره حشر:2) مربوط به داستان یهود بنی نضیر که از ترسِ ایمان مومنین، قلعه های خود را ویران کردند.

خدایا! به حق محمد و آل محمد ایمان ما را روز به روز افزون کن تا موجب رعب و هراس دشمن باشد!    

پ.ن: ...و‏ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُو...(مدثر:31)


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط منتظرالقائم در 90/11/28:: 5:27 عصر

چاه... نامه... مسجد جمکران...توسل...اشک... این کلمات همه تداعی یک حس و حال هستند. ممکن است در مورد عریضه نویسی، سوالاتی راجع به پیشینه و صحت آن، وجود داشته باشد که مطالبی از کتاب موعودنامه آورده می شود.

مرحوم محدث قمی به نقل از علامه مجلسی و سبزواری می نویسد: "هر کس حاجتی دارد، آنچه را که ذکر می شود در یک قطعه کاغذی بنویسد و در ضریح یکی از ائمه بیندازد، یا کاغذ را ببندد و مهر کند و خاک پاکی را گِل بسازد و آن را در میان گل بگذارد و در نهر و یا چاه آب یا برکه ای بیندازد، با این نیت که ان شاءالله به خدمت حضرت صاحب الزمان(ع) برسد و آن بزرگوار، عهده دار برآورده شدن حاجت وی شود." و بعد متنی را برای عریضه می آورند.

کلمه عریضه به معنای عرض حال و درخواست نامه است و "عرض" در یکی از معانی، بیان مطلبی از طرف فرد کوچک تر به بزرگ تر است.

در اصطلاح، عریضه نویسی یکی از شیوه های خاص توسل است که در طول تاریخ در فرهنگ اسلامی همواره مورد توجه بوده است.

عریضه گاهی خطاب به خداوند متعال نوشته می شود و در آن فرد نیازمند، ضمن اشاره به مشکل و حاجت خود، به مقام و منزلت یکی از معصومین یا همه آنها در پیشگاه خداوند، متوسل می شود. یا عریضه مستقیما به معصوم نوشته می شود.

عریضه نویسی شرایطی دارد: شرایط نویسنده: توبه از گناهان، همامنگی خواسته با دل، اطمینان به قبولی درخواست از شرایط نویسنده است.

شرایط حاجت: حاجت او مخالف سنت های جاریه الهی و اراده تکوینی خداوند نباشد، درخواست او باید امر حلالی باشد یعنی خارج از اراده تشریعیه خداوند نباشد.

     


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط منتظرالقائم در 90/11/13:: 4:8 عصر

نهم ربیع الاول آغاز ولایت حجت حق، امان زمین، مهدی صاحب زمان(ع) بر تمامی دوستدارانش خجسته باد.

شاید در این روز که تبریک آغاز ولایت ولی عصر(عج) را از رسانه، دوست و آشنا می شنویم، این سوال برای برخی پیش بیاید که مگر امام غایب چه فایده ای دارد که به هم تبریک می گوییم؟

همه، این حدیث را شنیدیم که مردم از امام غایب بهره مند می شوند ، همان گونه که از خورشید پشت ابر بهره می برند.

ببینیم این بهره مندی چگونه است.

وجود حضرت منافع بسیاری دارد که بر چند گونه است:

قسم اول: منافع آن حضرت، چه غائب باشد و چه ظاهر و بر دو نوع است:

*تمام خلایق در برخی از منافع حضرت شریک هستند مانند زندگی و بقا در جهان. امام سجاد(ع) می فرمایند: "ما امان اهل زمین هستیم، چنان که ستارگان امان اهل آسمان اند. به واسطه ماست که آسمان به زمین فرود نمی آید...به واسطه ما باران رحمت حق، نازل و برکات زمین خارج می شود. ما اگر روی زمین نبودیم، زمین اهلش را فرو می برد."

*افاضات علمی و عنایات ربانی که به مومنین اختصاص دارد.

قسم دوم: منافع زمان غیبت که آن هم دو نوع است:

*مخصوص مومنین که بسیار است مانند ثواب های زیادی که بر انتظار حضرت مترتب است.

*مخصوص کافرین و منافقین که مهلت دادن به آنها و تاخیر عذاب آنهاست.

قسم سوم: منافع زمان ظهور حضرت که نه تنها زندگان و مردگان مومنین را در بر می گیرد، بلکه شامل تمام موجودات می شود.

علاوه بر اینها خود غیبت فواید بسیاری دارد مانند: انتظار که موجب امیدواری به آینده ای روشن می شود. باعث آمادگی پیروان حضرت برای دوران ظهور می گردد، امتحانی برای شیعیان حقیقی محسوب می شود، باعث یکپارچه شدن مردم جهان در طلب حضرت می شود و...  


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط منتظرالقائم در 90/11/7:: 8:36 عصر

طلاب! دانشجو‌ها! آخر شب یک چند دقیقه با آقاجان حرف بزنید. در حجره یا خوابگاه هستی، از رفیقت جدا شو. هرطوری که هست، هرطوری دوست داری با آقا حرف بزن.  
بگو: آقا جان! عادت بده با نام شما بخوابم، با نام شما بلند شوم. آقا جان! گرفتارم دستم را در این دنیای وانفسا بگیر. آقا جان!
 
عرض کردم، دو سه دقیقه‌ای، پنج دقیقه‌ای هرکس هرچقدر توانست خلوت کند، خودمانی، امّا با ادب با آقاجان حرف بزند.  

از آقاجان درخواست کنیم. آقاجان صاحب ماست، آقاجان مولای ماست. بگو: آقا جان! به غلام‌هایت نگاه نمی‌کنی؟ دخترم تو هم بگو: آقا جان! به کنیز‌هایت نگاه نمی‌کنی؟ آقاجان! تو آخرین حجّت خدایی، من شرمنده‌ام بگویم غلام تو هستم، جایی که جدّ مظلومت ابی‌عبدالله بیان کرد: «لو ادرکته لخدّمته» اگر مهدی‌ام را درکش می‌کردم، خادمش می‌شدم، من خادم خاد‌م‌هایت هستم، یک عنایتی به من کن.

با آقا حرف بزن، تمثیل بزن. یک موقعی حضرت آقا، امام‌المسلمین، رهبر بزرگوار، در ماه مبارک رمضان که می‌دید مردم می‌آیند می‌روند و همسایه‌ها اذیت می‌شوند، فرموده بودند: همسایه‌ها را جمع کنید یک افطاری با همسایه‌ها داشته باشیم. بگو: آقا ما هم خادم خادم‌هایتان هستیم، نمی‌خواهی خادم خادم‌هایت را جمع کنی؟ ما را مهمان لطف خودت کن. آقا جان! مهمان یک دیدن، یک رؤیت، آقا جان! دستم را بگیر به حال خودم وامگذار!.
با آقاجان حرف بزن. یابن الحسن! آقاجان! دست ما به دامانت.

آیت الله قرهی""




 

 


کلمات کلیدی :

<      1   2   3      >
درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها